مورچه‌ی بازیگوش

کتاب مورچه‌ی بازیگوش  به قلم زیبای معصومه کی‌شمس، ماجرای یک مورچه فسقلی که به همراه خانوادش در جنگل سرسبز و زیبا زندگی می‌کند را روایت می‌کند.

فِسقل بلا بسیار باهوش در عین حال بسیار کنجکاو و بازیگوش بود. مورچه کوچولو ده خواهر و برادر بزرگتر از خودش داشت، که مامان مورچه هر روز صبح آن‌ها را صدا می‌زد تا برای جمع کردن ذخیره زمستانی کمک کنند. مورچه‌ها با صدای آواز مادرشان از خواب بیدار و سر میز صبحانه جمع می‌شدند؛ بعد از خوردن صبحانه صف می‌کشیدن و پشتِ سرهم برای جمع کردن غذا می‌رفتند و در حین کار، با صدای بلند آواز می‌خواندند:

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مامان جونی غصه نخور 

کمک می‌دیم

کار می‌کنیم

دونه‌ها رو بار می‌کنیم

تو انبار جا می‌کنیم

زمستونا بی‌دغدغه 

از پنجره، بارون تماشا می‌کنیم

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥