جایی آن طرفِ دنیا

کتاب جایی آن طرفِ دنیا، نوشته فاطمه چهارلنگ که مجموعه‌ی از هشت داستان که با  قلم زیبای خود نوشته است.

برشی از متن

جایی آن طرف دنیا، دختری در روستایی کنار جنگل، کنار خانواده‌اش زندگی می‌کرد. دخترک هرروز سری به جنگل می‌زد، از درخت‌های بلند آن بالا می‌رفت و میوه‌های مختلفی می‌چید تا برای خانواده‌ی پُرجمعیتش ببرد. یک روز دخترک وقتی به جنگل می‌رفت؛ یک درخت دید که بالای یکی از شاخه‌های آن کلاغی لانه کرده بود.

بال‌های کلاغ سیاه و براق بود و یک سوت طلایی به منقار داشت! کلاغ سعی می‌کرد سوت را در لانه‌اش مخفی کند و پس از انجام این کار پرواز کرد و رفت.

دخترک بعد از رفتن کلاغ به بالای درخت رفت؛ سوت را از لانه‌ی کلاغ برداشت و به خانه بازگشت.

این سوت عجیب‌ترین چیزی بود که دختر تابه‌حال دیده بود.

دخترک وقتی به خانه برگشت، با خوشحالی سوت را به اعضای خانواده‌اش نشان داد و چند باری شروع به دَمیدن در سوت کرد. خیلی زود از داخل سوت صدای آهنگینِ دلخراشی به گوش رسید.

دخترک از ترس سوت را روی زمین پَرت کرد و گوش‌هایش را محکم گرفت. در همان لحظه یک دیو بزرگ با شاخ‌های سبز رنگ ظاهر شد! 

دخترک بهت‌زده به موجود عجیبی که در مقابلش قد علم کرده بود، نگاه کرد و با تعجب گفت: (( این دیگه چه موجودیه؟))

دخترک ترسیده بود و جوابی برای این سؤال نداشت…

آنچه در این کتاب می‌خوانیم

• جادوی سوتِ طلایی

• هیچ‌وقت دیر نیست

• طلسمِ آینه

• تاجرِ شیّاد

• عصای فرشته 

• سنگِ آرزو

• معجزه‌ی عشق و شجاعت

• به‌دنبال جادوی حیات