لبخند معلم

کتاب لبخند معلم نوشته کریم روشن‌پور، کتاب حاضر شامل پنج داستان  و خلاصۀ بیش از صد و چهل خاطره و صدها نکتۀ آموزشی – تربیتی است.

در برشی از متن 

صبح اولین روز آغاز سال تحصیلی 1381، با صدای قوقولی قوقوی خروس همسایه که از پشت دیوار شنیده می‌­شد از خواب بیدار شدم، وضو گرفتم و نماز خواندم سپس به آشپزخانه رفتم، ظرفی برداشتم و برای خرید حلیم از خانه بیرون رفتم، وقتی برگشتم حلیم را داخل آشپزخانه گذاشتم و به حیاط رفتم، چند دقیقه­‌ای ورزش کردم. هوا کاملاً روشن و نور طلایی رنگ خورشید در آسمان و در و دیوارها دیده می­‌شد، من هم از داخل حیاط آن صورت زیبا و طلایی رنگ خورشید را می­‌دیدم، دست از ورزش کردن کشیدم، دست و صورتم را شستم، صبحانه خوردم، نگاهی به ساعت دیواری کردم، کفش‌­های تر و تمیزم را پوشیدم، کلاه ایمنی را سرم گذاشتم و موتور را روشن کردم و به طرف مدرسه حرکت کردم، پس از طی مسافتی حدود 9 کیلومتر به درِ ورودی آموزشگاهی رسیدم که سال گذشته در شیفت مخالفش، پانزدهمین سال تدریسم را در آن سپری کرده بودم.

آنچه در این کتاب می‌خوانیم

• معجزۀ امیدواری

• ورزش

• خودت تصمیم بگیر

• به قولت عمل کن

• تلخ و شیرین