مجنون قنیطره

کتاب مجنون قنیطره، به قلم محمدعلی مهرابی‌پور و به اهتمام غلامعلی مهرابی‌پور، زندگی‌نامه شهید فرشاد حسونی‌زاده شهید مدافع حرم که در راه عاشقی ردی به رنگ سرخ به‌جای گذاشت تا مبادا ره‌جویان راه عشق، راه را گم کنند.

در بخشی از کتاب مجنون قنیطره می‌خوانیم

فرشاد نقطه وصالش قُنیطره بود. حوالی باغ‌های انگور. به دوستانش گفته بود: «باقی انگورها را از باغ بهشت خواهیم خورد.» فرشاد در امتداد راه امام و رهبری امت، به میدان نبرد در دمشق رسیده بود. خط مقدم برایش سوریه بود. می‌گفت: «اینجا همه کفر آمده است جلو.» راست گفته بود، همه کفر به‌علاوه چندتایی هم نامرد. باز هم شیپور جنگ به صدا درآمده بود. باز هم باید مرد از نامرد مشخص می‌شد. نامردان تکفیری با پول، ترور و تبلیغ سعی داشتند کمر اسلام را بشکنند؛ امّا کور خوانده بودند، چرا که مؤمنین دست آنها را خوانده و خوب می‌دانستند که دست خدا بالاتر از همه دست‌هاست. فرشاد ایمان داشت که خداوند با صابرین است. او در گروه صابرین صبورانه و عاشقانه سی سال در انتظار شهادت بود.

آنچه در این کتاب می‌خوانیم

• مشق اول: برای خانواده

• زن‌ها مثل فرشته‌اند

• در مسیر زندگی

• انتخاب دوست

• مشق دوم: برای مردم، برای دوستان

• انفاق در تنگدستی

• عهدی پنهان

• پای حرف حق

• مشق سوم: در خط دین، در خط توکل

• نماز به وقت اذان

• حرمت چادر

• برادران امدادگر

• مشق چهارم: دفاع مقدس، صابرین

• میدان تیر و توکل

• شیمیایی

• شب ناله‌های فرشاد

• مشق پنجم: شجاعت و بصیرت

• ما همه برادر هستیم

• شجاعت و بصیرت

• نگاهی آاسمانی

• مشق ششم: لحظه‌ی موعود

• باغ بهشت

• زیباترین خبر

• آخرین دیدار

• مشق هفتم: خرده روایت‌ها

• خرده روایت‌ها از همسر شهید

• از حاج فرشاد