شاید تقصیر من است

کتاب شاید تقصیر من است نوشته‌ی امین بذرپور، دربردارنده‌ی 11 داستان کوتاه، جذاب و شنیدنی است که بیشتر آن‌ها از لحاظ مضمون به هم وابسته‌اند و به نوعی مکمل یکدیگر هستند و به مسائلی مانند افراد، نصیحت‌ها، محرومیت و رنج آدم‌ها اشاره می‌کند.

شاید برای همه‌ی ما پیش آمده باشد که وقتی کسی را نصیحت و به راه درست هدایت می‌کنیم، این کار ما گاهی به کدورت و ناراحتی از طرف شخص مقابل مبدل می‌شود. اما وقتی خود آن شخص پس از مدت‌ها به آن نتیجه‌ای که ما قبلاً برایش ترسیم کرده بودیم و طبق تجربه و دلسوزی خود، مسیر را به او نشان دادیم، رسید، تازه متوجه می‌شود که ما جز خوبی و موفقیت برای او چیزی نمی‌خواستیم و افسوس خواهد خورد که چرا از همان اول نصیحت دلسوزانه‌ی ما را قبول نکرد.

برشی از متن

تقصیر من بود که آنقدر غرق در رسیدن به آینده‌ی درخشان بودم که کنارم را نمی‌دیدم و تکیه‌گام را فراموش کرده بودم و کاش می‌شد دوباره زندگی می‌کردم و بجای نگریستن به آینده شاخه‌گلی تقدیم می‌کردم به تکیه‌گاهم و او را به استکانی چای قندپهلو دعوت می‌کردم و از زندگی زیبا که در جریان بود و در لحظه بود، لذتی دوچندان می‌بردم. کاش زندگی را می‌توانستم به عقب برگردانم و اشتباهاتم را جبران کنم.

آنچه در این کتاب می‌خوانیم

• من و آهن‌پاره دو پا

• یک روزِ فرار از خود

• تلاش برای زنده‌ماندن

• لیلی برگشته بود

• فرود از آسمان غرور

• حق با مشتری بود؟

• دکتر واقعی او بود

• گاهی سکوت بهترین راه است

• کاش شاخه گلی تقدیمش می‌کردم

• اول جارو کن تا خاکی شوی

• خود را قوی کن