از تو نمی‌شود گذشت

کتاب از تو نمی‌شود گذشت، سراینده: فاطمه بوسلیک، شعر بیانی قابل احترام است، نه چون کلامی موزون است؛ بلکه به این دلیل که خوشحالی‌ها و ناراحتی‌ها، داشته­‌ها و نداشته­‌ها، زیبایی­‌ها و زشتی‌ها و هر آنچه در قلب و ذهن می­گذرد در قلم جاری کرده و با بیانی لطیف به چشم و دل خواننده و شنونده می­‌نشاند. رختی زیبا و آهنگین بر تن واژگان می‌پوشاند و کلمات هر چند تکراری را نو و دلنشین جلوه‌گر می‌کند. شعر احساسات را بیرون می‌ریزد، افکار و عقاید را طراحی می‌کند و با شیوه‌ای باشکوه بر بوم پاک ذهن مخاطب می‌نشاند. آنچه در درون شاعر می‌گذرد بیرون کشیده و در روح و روان خواننده یا شنونده تزریق می‌کند. هر چند خود را شاعر نمی‌دانم؛ ولی احساسات قلبی مرا واداشت تا دست به قلم ببرم و گوشه‌ای از آنچه در قلب و ذهنم می‌گذرد به روی صفحه‌ی کاغذ بریزم. 

آنچه ر این کتاب می‌خوانیم

• روز امید

• حبه‌ی قند

• تکرار عشق

• عاشق‌تر از همیشه

• خیال شیرین

• هستی من

• دلدادگی

• با من دلخسته اینک شاد باش

• حرف آخر

عشق من

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

موهایت را که می‌بندی

در دلم غوغایی به پا می­شود از جنس آرامش

موج نفس­هایت گندم­زار موهای مرا به پرواز درمی­آورد

کودک می­شوم میان کوچه­‌های نگاهت

تا با آهنگ صدایت برقصم و برقصم و برقصم

و به پرواز درآیم با طنین صدایت

عشق من؛ خوب دوست داشتنی…

بخند تا من همیشه عاشقت بمانم

و بدانم عشق عنصری پایدار و همیشگیست…

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥