کتاب زن نان فروش مترجم دکتر بتول شوهانی، وقایع این داستان مربوط به نیمهی دوم قرن نوزدهم است. این زمانی بود که داستانهای محلی رواج پیدا کرده بود و بهصورت سریالی در روزنامهها به چاپ میرسید که اغلب برای جلب مشتریهای بیشتر بود… . داستان زن نان فروش از داستانهای رایج در میان داستانهای همعصر بود که خوانندگان زیادی پیدا کرد بهطوری که شهرت این داستان باعث شد که در تئاتر و سینما و تلویزیون جا باز کند.
https://ahooraghalam.ir/?p=6455
نویسنده زن نان فروش خاویر دومونتیان
1902- 1823
خاویر در سال 1823 میلادی، در فرانسه، شهر ایرمونت بهوتاون دیده به دنیا گشود و در سال 1902 در پاریس از دنیا رفت. خاویر نویسندهای فرانسوی و مؤلف داستانهای سریالی است. در سال 1862، داستان سریالی معروف پزشک فقرا را تألیف کرد که شهرت بسیاری پیدا کرد. در سال 1889 داستان زن نان فروش را تألیف کرد که بیشترین فروش را داشته و راه به تئاتر و تلویزیون و سینما باز کرد.
https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%A6%D8%B9%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%AE%D8%A8%D8%B2_(%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%8A%D8%A9)
برشی از متن
سال 1861، در یکی از روزهای بسیار سرد اوایل سپتامبر ساعت دو بعدازظهر در خیابان آلفورت شهر الفورتفیل فرانسه، خانمی با لباس سیاه عزاداری در حال گذر از خیابان بود. خانمی که با وجود سادگی لباس و ظاهر، بسیار شیک بهنظر میرسید و زیبایی خارقالعادهای داشت که باعث خیرگی هر چشمی میشد. زیباییای که همراه با مهربانی بود و زیباییاش را دوچندان مینمود. با دقت در چشمهای این زن زیبا، غمی عمیق نهفته و در صورتش آثار افسردگی دیده میشد. همچنان که در حال گذر بود در دست راستش ظرف مسی بود و با دست چپش دست پسرک سه سالهاش را گرفته بود.
کودک آهسته راه میرفت. در دستش اسبی چوبی به چشم میخورد.
آنقدر پیادهروی کرد تا به یک مغازه رسید. از انتهای مغازه، خانمی هیکلی به استقبالش آمد و به محض دیدنش او را شناخت. بعد از سلام و احوالپرسی از خانم پرسید: چه چیزی نیاز داری؟
– نفت.
تعجب در چهرهی زن فروشنده آشکار شد.
– دوباره نفت!
– بله، دیروز که خریدم، پسرم حین بازی، ظرف نفت را برگرداند و هرچه نفت در ظرف بود ریخت.
– چقدر نفت میخواهی؟
– 20 لیتر تا برای روز بعد هم داشته باشم.
زن فروشنده گفت: نفت خطرناک است. مواظب باشید دفعه بعد نریزد تا آتشسوزی کارگاه رخ ندهد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.