سایۀ سنگین عشق

کتاب ساۀ سنگین عشق نوشته امیر کرامت‌نیا در کتاب سایۀ سنگین عشق، رمانی عاشقانه و تاثیرگذار را خلق کرده است؛ داستان درباره پسری جذاب به نام «حمید» است که عاشق یک دختر به نام مریم می‌شود ولی به دلیل تعصب‌های قدیمی خانواده به مشکل برمی‌خورد …

در برشی از کتاب 

گاهی حرف­‌هایی را که می­‌خواست به مریم بگوید روی کاغذ می‌­آورد اما وقتی به نام مریم می‌­رسید گریه امانش را می‌­برید. فکر و خیال مریم از سرش دست بردار نبود. حمید نمی‌­توانست این وضع را تحمل کند. روزی تصمیمش را گرفت. ساکش را بست و بدون هیچ حرفی با خانواده راهی تهران شد. خود را به منزل مریم رساند. جلو در رسید اما توان فشردن زنگ خانه را در خود نمی­دید. ده­‌ها فکر و خیال از سرش گذشت. شاید مریم ازدواج کرده باشد شاید الان در کنار شوهرش باشد. شاید دیدنم باعث ناراحتی مریم و خانواده­اش بشود. دفترش را بیرون آورد. داخلش چیزی نوشت و دوباره سرجای خود گذاشت. دستش را روی پیشانیش گذاشت. مانند آدم­‌های تب­دار از جایش بلند شد و از همان راهی که آمده بود برگشت. او توان دخالت در زندگی مریم را در خود نمی­دید و می­‌دانست اگر باعث ناراحتیش بشود هرگز خود را نخواهد بخشید. حمید چند بار دیگر هم تا پشت در خانه مریم رفت ولی هر بار جز با نوشتن یادداشتی هیچ کاری نتوانست انجام دهد. خانواده حمید نگران  افسردگی و پریشانی او بودند ومی ترسیدند که در تنهایی صدمه‌­ای به خودش وارد آورد. هر کسی با دیدن حال و روز حمید مشغول نصیحت کردن او می­‌شد…