قصه‌ی درختان سرسبز

کتاب قصه درختان سرسبز نوشته‌ی فاطمه سالارورزی‏‫، این کتاب برگرفته از سه داستان بسیار زیبا در مورد درختان سرسبز است.

برشی از کتاب 

در ﮐﻨﺎر ﯾﮏ رودﺧﺎﻧﻪی زﯾﺒﺎ، درﺧﺖ ﮐُﻨﺎر ﺗﻨﻮﻣﻨﺪی زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﺮد.

درﺧﺖ ﮐُﻨﺎر ﻣﻬﺮﺑﺎن دوﺳﺘﺎن زﯾﺎدی داﺷﺖ؛ ﮔﻨﺠﺸﮑﺎﻧﯽ ﮐﻪ روی ﺷﺎﺧﻪﻫﺎﯾﺶ آﺷﯿﺎﻧﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ؛ ﺧﺮﮔﻮش ﺧﺎﻧﻤﯽ ﮐﻪ زﯾﺮ ﺳﺎﯾﻪ‌ی درﺧﺖ، ﻻﻧﻪای ﺑﺮای ﺧﻮدش درﺳﺖ ﮐﺮده ﺑﻮد.

دو ﮐﺮم ﺑﻪ ﻧﺎمﻫﺎی ﮐﺮم ﺷﺐ‌ﺗﺎب و ﮐﺮم ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﮐﻪ روی ﺑﺮگﻫﺎی درﺧﺖ ﮐُﻨﺎر زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﺮدﻧﺪ.

ﮐﺮم ﺷﺐﺗﺎب و دوﺳﺘﺶ ﮐﺮم ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ از ﺑﺮگﻫﺎی درﺧﺖ ﮐُﻨﺎر ﻣﯽﺧﻮردﻧﺪ و ﺑﻪ آواز زﯾﺒﺎی ﮔﻨﺠﺸﮑﺎن ﮔﻮش ﻣﯽدادﻧﺪ و ﺑﺎ درﺧﺖ ﻣﻬﺮﺑﺎن ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﺮدﻧﺪ و ﻟﺤﻈﻪﻫﺎی ﺷﺎدی را ﺑﺎ ﻫﻢ داﺷﺘﻨﺪ.

در ﯾﮏ ﺻﺒﺢ زﯾﺒﺎ، ﮐﺮم ﺷﺐﺗﺎب ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ دوﺳﺘﺶ، ﮐﺮم ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ و ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎزی ﮐﻨﻨﺪ وﻟﯽ ﻫﺮﭼﻪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮد؛ ﺧﺒﺮی از او ﻧﺸﺪ، ﮐﻪ ﻧﺸﺪ. ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﮔﺬﺷﺖ.

ﯾﮏ روز ﮐﻪ ﮐﺮم ﺷﺐﺗﺎب روی ﺑﺮگ درﺧﺖ کُنار ﺧﻮاﺑﯿﺪه ﺑﻮد؛ ﺻﺪای آﺷﻨﺎﯾﯽ او را ﺑﯿﺪار ﮐﺮد.

ﺳﻼم، ﺳﻼم دوﺳﺖ ﻣﻦ…

آنچه در این کتاب می‌خوانیم 

• درخت کُنار و کرم شب‌تاب

• درخت کُنار و مادربزرگ

• درخت بلوط و دوستانش